مادر
دوشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ب.ظ
تا تمام راویان از وصف تو عاجز شدند
قلب و دستم راوی این قصه ی غامض شدند
دست هایت معجزی از معجزات خالق است
یک کلامت حاوی هفتاد پند ناطق است
موی زیبا و سیاهت همچو قیر بام هاست
برف قطعا زینت این خانه ها و بام هاست
هست زیباتر ز ایما و صدای خنده ات؟
مادرم کل ملائک بندگان خنده ات
از قیامت، آخرت ولله میترسم که من
دستهایت را نبوسیدم، تو بوسیدی ز من
ربنا در شکر این نعمت همی عاجز شدم
مادرم من نیز در توصیف تو عاجز شدم
#دوست
حروف اول مصراع ها رو کنار هم بگذارید😉
۹۵/۱۰/۲۷