امید واهی
جمعه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ
#ماجرای من و معشوق کجا فال کجا
در سرش اوست،#منِ دوست کجا دال کجا
جگرِ عاشق #و سیمرغ، پرش میسوزد
زهر ِ #معشوق کجا اِستَدَع زال کجا
گفت تا روز ابد ترک مگو عشق #مرا
روز #پایان کجا ماه کجا سال کجا
دگرم #نیست زبانی که کنم شکوِه از او
#هرچه گفتیم کجا قیل کجا قال کجا
ما به #آغاز بهاران صنما امّیدیم
که #ندارد بن و ته، مهر کجا فال کجا
#نپذیرد، نشود، دوست، کلامت، اثری
آنکه #انجام دهد بی سخن و لال کجا
#دوست
استدع: احضار
فال(در مصرع دهم): پاییز، fall
اثری(در بیت آخر): اثرگذار
۹۵/۱۱/۱۵