وداع با ۹۵
به نام خداوند لیل و نهار
خداوند نوروز و فصل بهار
دگر بار بگذشت یک سال نیک
به کردار و گفتار و پندار نیک
نه در قلب هامان غمی ماندگار
نه قلبی شکسته به دستان یار
نه آتش به دکان هم میهنان
نه در سیل افتاده است سیستان
نه از گرد و خاکی نفس تنگ شد
مدال سلیمی طلا رنگ شد
نه در شهر سمنان قطاری شکست
نه دیوانه بر تخت قدرت نشست
پر از طعم گیلاس شد کل دشت
کیارستمی باز اکران گشت
نه پیر سیاست به باقی شتافت
نه داعش به برلین و بر نیس تافت
نه منصور با درد رفت زین جهان
نه افشین به یکباره از بینمان
و اصغر گرفته زرشک طلا
و جان حسن چون علی بی بلا
و این سال میمون چه فرخنده بود
که تنهاترین مرد شب زنده بود
نه حرفی به دلها سپردیم ما
نه انشاءالله لال مردیم ما
به سر آمد این سال پر زجر و غم
دریغا که بابابزرگست کم
و این سال میمون بی میمنت
به جوجه خروسی دهد سلطنت
خدایا بر احوالمان کن نظر
بگردانمان از بلا بر حذر
امید آنکه روزی شود شعر من
مبیّن و فرمایش انجمن
#دوست